مولای ما به حضرت حق عرضه داشتند:
الهی ما عبدتک خوفا من نارک و لا طمعا فی جنتک بل وجدتک اهلا للعباده
فعبدتک»؛
«خدایا من تو را پرستش نکردم از ترس آتش جهنمت و پرستش نکردم به
طمع بهشتت، بلکه فقط تو را شایسته پرستش می بینم» (1).
آن کدام خداست که اهلیت و شأنیت معبود شدن دارد؟
همان خدایی که دیدنی باشد
به تعبیر مولی الموحدین و سید العارفین امیرالمومنین علیه السلام :
مَا کُنْتُ أَعْبُدُ رَبّاً لَمْ أَرَهُ :
من کسی نیستم که عبادت کنم ربی را که ندیده باشم (2)
و الا خدایی که دیدنی نباشد پرستیدنی نیست
چرا که او خدایی است انتزاعی در ذهن
و خدای انتزاعی ذهنی خدایی مخلوق است نه خدایی خالق
به تعبیر حضرت باقر علم النبیین علیه السلام:
«کُلَّمَا مَیَّزْتُمُوهُ بِأَوْهَامِکُمْ فِی أَدَقِّ الْمَعَانِی فَهُوَ مَخْلُوقٌ مَصْنُوعٌ مِثْلُکُمْ مَرْدُودٌ إِلَیْکُمْ؛
هر معنایی را که ذهن شما با دقت و لطافت فراوان تصور کند (که هیچ شائبه
نقص و اشتباه هم نداشته، تنها مفهومی باشد که بر خدا صدق کند) نهایتا این
مفهوم مخلوق و مصنوعی مانند شما (و ساخته ذهن شما) میباشد.»(3)
و خدای مخلوق خدا نیست که شأنیت معبود شدن داشته باشد
پس باید ابتداءا خدا را دید و سپس خدای مرئی و مشهود را عبادت کرد و دل سپرد و سر داد
چشم دل باز کن که جان بینی
آن چه نادیدنی است آن بینی(4)
پ.ن :
(1) بحار الانوار ج 41، باب 101، ص14
(2) الکافی ج 1 ص 138 (ترجمه روایت از حضرت آیت الله مصباح بزدی حفظه الله می باشد)
(3)
بحارالانوار ج 66 ص 293
(4) هاتف اصفهانی